واکسن 18 ماهگی گل پسرم***
بسم الله الرحمن الرحیم
قند عسلم بالاخره بعد از دوهفته تاخیر رفتیم و واکسنتو زدیم عزیزم
واکسنی که تعریفشو خیلی زیاد شنیده بودم
اینجا مغازه بابا جونه زودي حاضر شدی چون فکر میکردی داریم میریم گردش ،داشتي كيف ميكردي فدات شم
جونم برات بگه اونقدر هاا هم که میگفتن واکسن سختی نبود. البته اينم بگم كه به محض اينكه پامون رسيد به درمانگاه جيغ وداد شما رفت هوا. درمانگاه رو گذاشته بودي روي سرت. بالاخرره با كلي مصيبت و خواهش تمنا و هزار جور زبون ريختن واكسنتو زديم و رفتيم خونه ماماني و سه روز اونجا بوديم. فقط شب اون روز تبت شديييييييييييييييد بود و از فرداش پات گرفت و يه هفته طول كشيد تا بتوني مثل قبل راه بري. ولي با اين وضعت حاضر نبودي يه دقيقه بشيني فقط راه ميرفتي .خلاصه اين واكسن كه واسه من تصورش خيلي سخت بود به خير و خوشي تموم شد و الان شما سروموروگنده نشستي روبه روم و داري كشو هاي ميز آرايشمو داغون ميكني. الهي كه هميشه تنت سالم و لبت خندون باشه گل پسر عزيزممممممممممممممممممممم