*دومین سفر ایلمان اما......*
سلام گل پسر شلوغ خودم
الحق که تو شلوغی به خودم رفتیهر چی باشه هردومون متولد خردادیم دیگه
جونم برات بگه که هفته پیش با بابایی رفتیم یه مسافرت کوچولو...یه مسافرت داخل استانی
خیر سرمون میخواستیم یکم آب و هوات عوض بشه و تو طبیعت بازی کنی و مثلا خوش بگذرونیم
چه عرض کنم کاری کردی که نرفته جورو پلاسمونو جمع کردیم و بدو بدو اومدیم خونه
چون از وقتی سوار ماشین شدی همش میگفتی باید بشینم پشت فرمون و بازی کنم...ولی چون چند جا شنیده بودم که این کار خیلی خطرنااکه واسه همین به باباییت اجازه نمیدادم بغلت کنه و با فرمون بازی کنی
تو راه همش گریه میکردی و اذیتمون کردی...بابایی جلوی یه پارک بزرگ نگه داشت که پیاده شیم و مثلا تو بازی کنی...ولی از اونجایی که عاشققققققققققققق آب بازی هستی دست از جوب آب بر نمیداشتی و همش دنبال آب بودی ...حالا یا آب کثیف تو جوب که لجن بسته یا آب استخرواسه تو فرقی نداشت اگه هم نمیذاشتیم دست بزنی یه جیغی میکشیدی که...
خلاصه که من پشت دستمو داغ کردم که تا شما این چیزارو نفهمیدی و درک نکردی من هیچچچچچچچچچچچچچچچ جایی خارج از شهر نمیرم
بقیه در ادامه مطلب...
اینجا تازه راه افتادیم و مثلا پسر خوبی هستی وداری بیرونو تماشا میکنی
در حال خوردن چوب شوری
اینجاست که دیگه کلافه شدی و...
هروقت بابایی پیاده میشد واسهه بنزین یا یه خرید فوری میپریدی پشت فرمان
اینم دست گلی که پشت ماشین به آب داده بودی
این بود قضیه ی پشت دست داغ کردن من
تورو خدا بچه های شما هم اینجورین؟لطفا هر کی نگاه کرد جواب بده