ایلمان همه زندگی فرنازایلمان همه زندگی فرناز، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

***ایلمان سمبل یک ایل***

***پدر و همسر عزیزم روزتان مبارک***

       ایلمان عزیزم این اولین ساله که روز پدر رو با تو جشن میگیریم امسال چه شیرین بود با دست تو کادو دادن....چه شیرین بود بوسه بر گونه پدر نهادن.... دست ایلمان تو دست پدرش   ای فدای روی همچون ماه تو گشته ام من واله و شیدای تو تکیه گاه من تویی هان ای پدر ای پدر کی میشوم همتای تو؟ گر تو می بینی که شعری گفته ام دوست دارم پا گذارم جای تو گرچه می نتوان که جا پایت گذاشت لیک رسوا می شود بدخواه تو آب دریا را اگر نتوان کشید میتوان نوشید از دریای تو ای پدر با من بگو درد دلت تا که من مرهم نهم غمهای تو ای پدر پشت و پناه من تویی پشت من گرم است از گرمای تو ای پدر خونی که در پود من است قطره ...
11 مرداد 1392

اولین مطلب واسه نی نی نازم...

سلام مامانی...خوبی عشق من؟؟؟عزیزکم این اولین مطلبیه که دارم واست مینویسم...راستشو بخوای نمیدونم باید چی بگم جر اینکه من و بابایی خیلی دلتنگتیم...روزارم میشماریم که هر چه زودتر بیای تو بغلمون...خلاصه اینکه عاشقتیم مامانی عزیزم من و بابایی 2.5 ساله که ازدواج کردیم...خیلی همدیگرو دوس داریم اونقد تو این 2.5 سال بهمون خوش گذشت که یادمون رفته بود یه نینی خوشگلم باید بیاریم و این زندگی شیرین رو شیرینترش کنیم هر چقدرم که تنهایی به ادم خوش بگذره باز جای خالیتو احساس می کردم و به بابایی پیشنهاد دادم که یه نی نی نازم بیاریمو..... تا اینکه 8 ابان ماه فهمیدم که باردارم و خدا جون زود دعامو مستجاب کرد خدا جونم عاشقتممممممممممممممممممممممممممم ...
30 شهريور 1391

فرشته کوچولوی من

جیگر مامان الان 17 هفته شه و هفته ی بعد قراره منو باباییت بریم سونو گرافی و خانوم دکتر بهمون بگه که جنسیتت چیه...البته واسه من و باباییت اصلا این چیزا مهم نیست...عزیز من تو فقط سالم بیا تو بغل من و بابایی این واسمون کافیه   خانوم دکتر بهمون گفته قراره تیر ماه بیای بغلمون...شیطونی نکنی بخوای زودی بیایییییییی     ...
1 بهمن 1390